پياده سازي هرگونه انديشه اي در قالب حاکميتي نياز به تفکر سيستمي دارد. انسان در طي قرن بيستم ميلادي و اوايل قرن بيست و يکم، تلاش نموده است تا تفکر سيستمي را به کليه فعاليت هاي مديريتي خود وارد کند. در مسير سيستم سازي مديريتي، مدل هاي مختلف تدبير و مديريت مانند مديريت عملياتي، مديريت کيفيت، مديريت راهبردي، سياستگذاري و يا اخيرا آينده نگاري استفاده شده اند. آنچه که در همه اين الگوهاي مديريتي مشاهده مي گردد، انديشه حاکم بر اينگونه الگوها است. اين انديشه يا طرز تفکر حاکم، با اسامي مختلفي مانند پارادايم، دکترين يا مگادايم نام برده شده اند ولي همه براي نکته مهم پافشاري کرده اند که انديشه و مکتب فکري در نقش بستن الگوي مديريت بسيار مهم است.
مديريت راهبردي به عنوان الگوي مديريتي برجسته از چشم انداز شروع شده و تا برنامه ريزي عملياتي و ارزيابي و کنترل راهبردي را در بر مي گيرد و لي ارتباط آن با حوزه هاي حکمت، دکترين و سياستگذاري قطع مي باشد. از طرف ديگر، پياده سازي متعادل راهبردها و اهداف عيني پيش بيني شده، يک چالش جدي در اجرايي نمودن اسناد راهبردي در همه کشورها است.
ايده معماري راهبردي داراي مزايايي نسبت به الگوهاي رايج سياستگذاري و مديريت راهبردي است از جمله توجه جدي به عرصه حکمت و انديشه حاکم بر هر جامعه و تلفيق عرصه هاي انديشه و اجرا با هم در معماري راهبردي ،وجود يک تعادل سيستمي و فرآيندي، توجه جدي به آمايش سرزميني و نقشه خطر پذيري، تلفيق رويکرد برنامه ريزي راهبردي و روش هاي آينده نگاري در تدوين برنامه ها، رويکرد مبتني بر حوزه هاي راهبردي براي تدوين متعادل تر راهبردها، برنامه هاي عملياتي و مديريت پروژه ها، رويکرد راهبردي و اجرايي مبتني بر ساختار سازماني نظام اجرايي کشور با تقسيم دقيق کار ها و مسئوليت ها بين سازمان هاي مسئول، پشتيبان و همکار و ايجاد سامانه هاي عملياتي افقي و عمودي در کشور، توجه جدي به نقش راهبردي رسانه و فرهنگ سازي عمومي و نقش سازمان هاي مردم نهاد و بخش خصوصي، رويکرد راهبردي و عملياتي به پشتيباني هاي حقوقي و قانوني، توجه جدي به مديريت منابع اعم، ساماندهي راهبردي و عملياتي مديريت پژوهش و مديريت آموزش هاي تخصصي و نهايتا طراحي مرکزکنترل و فرماندهي با تدوين دقيق شاخص هاي ارزيابي.
مفهوم معماري راهبردي
معماري راهبردي عبارت از رويکردي حکيمانه و جامع در راهبري و مديريت يک سازمان مي باشد که عرصه حکمت و حاکميت سازمان را به صورت جامع در نظر مي گيرد و شامل اجزاي زيراست:
1. بررسي وضعيت موجود و ترسيم نقشه موقعيت سازمان
2. آينده نگاري سازمان
3. حکمت، دکترين و اصول حاکم، سياست ها، چشم انداز، ماموريت، ارزش ها و اهداف کلان سازمان
4. شاخص هاي ارزيابي سازمان و دستورالعمل هاي اجرايي
5. بهينه سازي ساختار سازمان
6. مديريت حوزه هاي راهبردي سازمان
اخبار مرتبط